نیمکت کناره فواره ی نور
یه بهونه واسه از تو گفتنه
جای خالیه تو گریه آوره
مرگ لحظه های شیرینه منه
یادته به روی اون نیمکته نور
از تو واژه ها غمو خط میزدیم
دست من به دور گردن تو بود
وقتی که تکیه به نیمکت میزدیم
دورمون پرنده ها بودن وعشق
با نگاه من وتو یکی شد
من میخواستم باتو پرواز کنمو
برسم به عاشقی اما نشد
یه سبد خاطره داره یاد تو
وقتی که تنها رو نیمکت میشینم
شکره رویا که هنوزم میتونم
توی رویا روی ماهتو ببینم
از خدا میخوام که عطر دلخوشی
هرجاهستی به مشامت برسه
ممنونم از شب رویا که بازم
وقته دلتنگی به دادم میرسه...
نظرات شما عزیزان:
|