به یاد چشمان عاشق...



*پست ثابت*

به نام برترینی که هرگزبرای برترین بودنش ستوده نشد...

نمیدونم ازکجا شروع کنم قصه ی تلخ سادگیمو،

نمیدونم چرا قسمت میکنم روزای خوب زندگیمو،

چرا تو اول قصه همه دوستم میدارن،

وسط قصه که شد سربه سر من میذارن،

تا میخواد قصه تموم شه همه تنهام میذارن،

میتونم مثل همه دورنگ باشم دل نبازم،

میتونم مثل همه یه عشق بادی بسازم،

تا بایه نیش زبون بترکه وخراب بشه،

تا بیان جمش کنن حباب دل سراب بشه،

میتونم بازی کنم با عشق واحساس کسی،

میتونم درست کنم ترس دل ودلواپسی،

میتونم دروغ بگم تا خودمو شیرین کنم،

میتونم پشت دلا قایم بشم کمین کنم،

ولی با این همه حرفا باز منم مثل اونام،

یه دروغگو میشم وهمیشه ورد زبونام،

یه نفر پیدا بشه به من بگه چکار کنم؟

باچه تیری اونی که دوسش دارم شکارکنم؟

من باید از چی بفهمم چه کسی دوسم داره،

توی دنیا اصلا عشق واقعی وجود داره؟؟؟


ادامه مطلب

دو شنبه 21 مرداد 1398برچسب:,

|
 
رویای من...

رویای من...

 

میخوام یه قصری بسازم

 پنجره هاش آبی باشه

من باشم وتو باشی و

یک شب مهتابی باشه

میخوام یه کاری بکنم

شاید بگی دوسم داری

میخوام یه حرفی بزنم

که دیگه تنهام نذاری

میخوام برات از آسمون

یاس های خوشبو بچینم

میخوام شبا عکس تورو

تو خواب گلها ببینم

میخوام که جادوت بکنم

همیشه پیشم بمونی

از تو کتاب زندگیم

یه حرف رنگی بخونی

امشب میخوام برای تو

 یه فال حفظ بگیرم

اگر که خوب درنیومد

به احترامت بمیرم

امشب میخوام تا خوده صبح

فقط برات دعا کنم

برای خوشبخت شدنت

خدا خدا خدا کنم

امشب میخوام رو آسمون

عکس چشاتو بکشم

اگر نگاهم نکنی

ناز نگاتو بکشم

میخوام تورو قسم بدم

 به جون  هرچی عاشقه

به جون هرچی قلب صاف

رنگ گل شقایقه

یه وقتی که من نبودم

بی خبراز اینجا نری

بدون یه خدافظی

پر نزنی تنها نری

یه موقعی فکرنکنی

دلم برات تنگ نمیشه

فکرنکنی اگه بری

زندگی کمرنگ نمیشه

اگه بری شبا چشام

یه لحظه هم خواب ندارن

آسمونای آرزو

 یه قطره مهتاب ندارن

راستی دلت میاد بری

بدون من بری سفر

بعدش فراموشم کنی

برات بشم یه رهگذر

اصلا بگو که دوس داری

اینجور دوست داشته باشم

اسم تورو مثل گلا

تو گلدونا کاشته باشم

حتی اگه دلت نخواد

اسم تو،تو قلب منه

چهره ی تو یادم میاد

هروقت که بارون میزنه

ای کاش منم تو آسمون

یه مرغ دریایی بودم

شاید دوسم داشتی اگه

آهوی صحرایی بودم

ای کاش بدونی چشاتو

به صدتا دنیا نمیدم

یه موج گیسوی تورو

به صدتا دریا نمیدم

به آرزوهام میرسم

اگر که تو پیشم باشی

اونوقت خوشبخت میشم

مثل فرشته ها تو نقاشی

تا وقتی اینجا بمونی

 بارون قشنگ و نم نمه

هوای رفتن که کنی

مرگ گلای مریمه

نگام کن وبرام بگو

بگو میری یا میمونی

بگو دوسم داری یا نه

مرگ گلای شمعدونی

نامه داره تموم میشه

مثل تموم نامه ها

اما تو مثل آسمون

عاشقی و بی انتها...

 

Taghdim be hamsare azizam…

 

یک شنبه 12 آبان 1392برچسب:,

|
 
وعده ی ما لب دریا...

وعده ی ما لب دریا...

 

روی عکسا گرد و خاکه

بیشتره دلا هلاکه

قحطیه گلای پونه ست

تقدیرا دست زمونه ست

عهد و پیمونا شکسته

رشته ی دلا گسسته

تقویما رو ماه تیره

زندونا پر از اسیره

آدما یا همه مردن

یا که مات و دل سپردن

عصره ما عصر فریبه

عصره اسمای غریبه

عصره پژمردن گلدون

چترای سیاه تو بارون

مرگه آواز قناری

مرگه عکس یادگاری

تا دلت بخواد شکایت

غصه ها تا بی نهایت

دلای آدما تنگه

غصه هم گاهی قشنگه

چشما خونه ی سواله

مهربون شدن محاله

حک شده رو هر دیواری

که چرا دوسم نداری؟

خونه هامون پر نرده

پشت هر پنجره پرده

تا دلت بخواد مسافر

تا بخوای عاشق و شاعر

شبا سرد و بی عروسک

دلای شکسته از شک

زلفای خیلی پریشون

خط زدن رو اسم مجنون

چشمای خیره به جاده

آدمای صاف و ساده

رویاهای نرسیده

عشوه های نخریده

آسمونا پره دوده

قلب عاشقا کبوده

گونه ی گلدونا زرده

رفته و برنمی گرده

آدما بی سرگذشتن

آهوها بدون دشتن

دفترا بدون امضا

ماهیا بدون دریا

تشنه ها هلاکه آبن

همه حرفا بی جوابن

نصفه زندگی نگاهه

بقیش همش گناهه

خدارو انگار گذاشتن

رو زمین و برنداشتن

شب و روزا پره عادت

وقت که شد شاید عبادت

تا نداشته باشی کاری

خدارو انگار نداری

خدا ماله غصه هاته

وقتی غم داری خداته

بغضا بی صدا و کاله

همه از فکر و خیاله

نه شنیدنی،نه گوشی

نه گلی،نه گل فروشی

خستگی،بی اعتمادی

شک و تردیده زیادی

نه برای عشق میلی

نه کسی به فکره لیلی

دیگه پشت دره بسته

کسی بیدار ننشسته

نه کسی،نه انتظاری

نه صدای بی قراری

واسه عاشقی که دیره

لااقل دلت نگیره

کاش تو قحطیه شقایق

مابشیم سواره قایق

بشینیم بریم تو دریا

من وتو تنهای تنها

ماهیا خیلی امینن

نمیگن اگه ببینن

انقدر میریم که ساحل

از من و تو بشه غافل

قایقو باهم می رونیم

میریم اونجاها میمونیم

جایی که نه آسمونش

نه صدای مردومونش

نه غمش نه جنب وجوشش

نه گلش نه گل فروشش

مثل اینجا آهنی نیست

خوبه اما گفتنی نیست

پس ببین یادت بمونه

کسی هم اینو ندونه

زنده بودم اگه فردا

وعده ی ما لب دریا

صبح پاشو بدون ساعت

که فراموش بشه عادت

نره از یاد تو زیبا

*وعده ی ما لب دریا*

شنبه 11 آبان 1392برچسب:,

|
 
برای تو2

به نام معبود پاییز و عشق و دل بستگی...

 

از راه دور تورا می پرستم ای قبله ی امید من...

از راه دور به تو عشق می ورزم تا دیگر این فاصله ها را احساس نکنی...

از راه دور درد و دلهایم را به تو می گویم و تو را در آغوش محبت هایم می فشارم.

آری...از همین راه دور نیز می توانی دست در دستانم بگذاری و با هم قدم بزنیم...

*به خواب عاشقی می روم تا این رویا برایم زنده شود*...

این فاصله هارا با عشق و محبت از میان برمیدارم و کاری میکنم که همیشه احساس کنی که در کنارمی و این برایم یک خواب عاشقانه است.

*مهربانم عاشق باش که این راه مقدس است

وپایان راه شیرین تر از گذشته*...

ای تنها بهانه ام برای نفس کشیدن و زنده بودنم،

ای امید و آرزوی من،

ای تو نسل بهارم،

باورکن باورکن

*دوستت دارم*...

شنبه 27 مهر 1392برچسب:,

|
 
برای تو...

به نام خالق عشق...

 

اینک برای تو می نویسم که روزهایم را با تو،بودنت و عشقت آغاز کردم،عشقی که با صراحت می توانم بگویم جان داد به لحظای مرده وپوسیده ی زندگیم.

هرکس نداند تو بهتر از همه میدانی که من چقدر عاشقانه دوستت دارم وخواهم داشت.اگر به این فصل های زندگی شک نکنیم،اگر برای نجات از سرما دست به دامان تابستان و خشکی اش نشویم،اگر برای بهاری شدن پاییز را له نکنیم، می توانیم با خودمان هم کنار بیایم با این عشق که نه کوتاه است نه بی ثمر...

"من وتو" هرگز نمیتوانیم مثل مجنون و لیلی و هزاران افسانه و اسطوره ی دیگر باشیم پس میخواهم مثل خودمان عاشق باشیم و عاشق بمانیم...

تو برایم فاتح شادی هایی،فاتح روزهایی که در حسرتشان بودم،

تو برایم معنای عشق هستی،و تو برایم طلوع روزهای زیبایی

روزهایی پر از عشق،امید و انگیزه روزهایی از جنس همان هایی که با عشق چشم باز کنی وبا رویایش چشم بر هم نهی...

تو برایم مرگ غروب های تلخ و دلگیری،مرگ لحظات سهمگین غصه و بغض های در گلو مانده و اشک های بی اختیار.

وقتی هستی با تمام جرات می گویم که به ثانیه به ثانیه ی زندگی عشق می ورزم و از هیچ قدرتی جز خدا نمی ترسم چرا که تو را در کنارم دارم...

اینها که میخوانی واقعیت است نه یک قصه ی شیرین عاشقانه

اینها که میخوانی حرفهای دل من است

دختری که با تمام وجود *دوستت دارد*...

راستی عزیزم اگر نقاشی های ناشیانه ی این قلم فرسوده ام خاطر نازنینت را رنگ آزار میزند من را ببخش اما تنها آرزو دارم که آتش نگاهت واژه واژه ام را بسوزاند و اگر هم نخوانی که هرچه از تو آید بهترین است.

به هرحال دوستت دارم و خواهم داشت...

"تقدیم به همسرمهربانم که آمدنش برایم زندگیه دوباره و شوری عاشقانه بود"...

27/07/1392

شنبه 27 مهر 1392برچسب:,

|
 
پاییز...

پاییز...

 

اسم پاییز که میاد,صدای خش خش برگها و نم نم بارون ذهنم رو پر از فکر و احساس میکنه.

سالهاست پاییز رو دوست دارم بدون اینکه دلیلش رو بدونم.

سالهاست که فکر میکنم پاییز قشنگترین وعاشقانه ترین فصل هاست...

*پاییز*فصل قشنگه عشق های دیرینه,دوستی های هزار ساله,

فصل زرد نارنج و ترنج,فصل دوستی هایی که کهنه میشه و عشق هایی که تازه میشه,فصل قهرهایی که آشتی میشه و پیوندهایی که نو میشه...

توی پاییز بی دلیل بدون اینکه خودمون بخوایم با هر نفسی غمی میاد و میره که برامون خیلی غریبه غریب تر از مهمان

ناخوانده ی سفره ی خالیه دیروزهای کودکی مان...

خدایا حکمت این فصل زرد چیه که انقدر راحت منو به گذشته های تلخ و شیرینم می کشونه؟

خدایا راز این فصل چیه که منو میبره تا بی نهایت تا درد ها و رنج هام تا غصه ها و غم هام...

چقدر دلم تنگ شده بعد از یکسال دوباره روی برگهای خشکش قدم بزنم و صدای خش خش اونارو با تمام وجود احساس کنم.

چقدر دلم تنگ شده که دوباره صدای نم نم بارون رو بشنوم و از تهه قلبم نفس راحتی بکشم و عاشقانه حضور سرفصل فصل هارو کنارم احساس کنم...چقدر خسته ام از گرمایی که تموم نمیشد از تابستانی که خشک بود و دل سنگ و بی رحم...

حالا پاییزه من عاشقم,حالا پاییزه برای نفس کشیدن برای زندگی برای عاشقی برای آزادی...

پاییزه و میخوام خاطرات کودکی هامون رو که میون کوچه پس کوچه های این شهر خلاصه شد رو زنده کنم.میخوام یاد نیمکت هایی رو زنده کنم که چقدر شاهده قهرها وآشتی هامون بودن,

کلاس هایی که سالها شلوغی هایم,صداهایم حتی تنبلی هایم را با جان ودل تحمل کردند...

یاد دوستانی که بچگی هایمان,بی عقلی هایمان,حتی خنده ها و گریه هایمان کنار هم گذشت.

چقدر دلم تنگ شده,چقدر دلم تنگ شده خدایا برای سالهایی که گذشت,بی هوا بی ريا،بی مقصد، بی هدف و ما قدر ندانستیم.

دلتنگه پاییزهایی هستم که می توانست قشنگترین،پرخاطره ترین وعاشقانه ترین پاییزهای عمرم باشد...

*کاش باز هم عشق معنا می گرفت میان پاییزه امسالی که بیشتر از هر سال درکش میکنم*...

کاش کمی به فکر برگهایی بودیم که بی جرم به زمین می افتند؛

برگهایی که مجرم نیستند اما خشک میشوند وزیر پاهای بی رحم ما خورد.

پاییز چقدر حرفهای ناگفته دارد در دل غمگینش؛حرفهایی که هیچوقت تمامی ندارد،حرفهایی که از گله میگوید ازتنهایی و هزاران غصه ی کهنه...

پاییزجان فصل غم هایم،فصل عشق هایم،روشن ترین فصل زندگیم،بهاره عاشق شده ام،خوش آمدی به شهری که هنوز ردپای عشق های پابرجا و وفاداری های چندساله در آن باقی ست...

پاییزجان خوش آمدی با این همه زیبایی ات،خوش آمدی با این همه طراوتت...

*تو بهار منی پاییز،تو هنوز هم بهار منی؛پاییزه عاشق شده ام*...

 

شنبه 27 مهر 1392برچسب:,

|
 
بعدها...

بعدها...

مرگ من روزی فرا خواهد رسید

در بهاری روشن از امواج نور

در زمستانی غبار آلود و دور

یا خزانی خالی از فریاد و شور

مرگ من روزی فرا خواهد رسید

روزی از این تلخ و شیرین روزها

روز پوچی همچو روزان دگر

سایه ای ز امروزها" دیروزها

دیدگانم همچو دالان های تار

گونه هایم همچو مرمرهای سرد

ناگهان خوابی مرا خواهد ربود

من تهی خواهم شد از فریاد درد

می خزند آرام روی دفترم

دستهایم فارغ از افسون شعر

یاد می آرم که در دستان من

روزگاری شعله میزد خون شعر

خاک میخواند مرا هر دم به خویش

میرسند از ره که در خاکم نهند

آه شاید عاشقانم نیمه شب

گل به روی گور غمناکم نهند

بعد من ناگه به یک سو میروند

پرده های تیره ی دنیای من

چشم های ناشناسی می خزند

روی کاغذها و دفترهای من

در اتاق کوچکم پا می نهند

بعد من با یاد من بیگانه ای

در بر آیینه می ماند به جای

تار مویی,نقش دستی,شانه ای

می رهم از خویش و میمانم ز خویش

هرچه بر جا مانده ویران میشود

روح من چون بادبان قایقی

در افق ها دور و پنهان میشود

می شتابند از پی هم بی شکیب

روزها وهفته ها و ماه ها

چشم تو در انتظار نامه ای

خیره میماند به چشم راه ها

لیک دیگر پیکر سرد مرا

می فشارد خاک دامن گیر خاک

بی تو دور از ضربه های قلب تو

قلب من میپوسد آنجا زیر خاک

بعدها نام مرا باران و باد

نرم می شویند از رخسار سنگ

گور من گمنام می ماند به راه

فارغ از افسانه های نام و ننگ...

یک شنبه 21 مهر 1392برچسب:,

|
 
sms bazar...

بعد از رفتنت موهایم را از ته زدم؛دیوانه ام میکرد

خاطره ی دست هایت...

*

*

*

به سلامتیه کسی که وقتی براش گریه کردم رفت واسه رفیقاش تعریف کرد و خندیدن...

*

*

*

شبهایم درد دارد وقتی نمیدانم کدام لعنتی چراغ اتاقت را خاموش میکند...

*

*

*

به سلامتی اونایی که صد تا خاطرخواه دارن اما دلشون گیره یه بی معرفته...

*

*

*

جدایی به روز آدم چیزی نمی آورد، به شب آدم اما.......

*

*

*

کودک بودم عاشقش شدم...اولین بازی اش زندگیه من بود...

*

*

*

عشق یعنی وقتی هزار دلیل برای رفتن هست هنوز دنبال بهانه ای که بمانی...

*

*

*

بسلامتی کسی که انقدر به یادشیم که اگه به یاد خدا بودیم نصف بهشت ماله ما بود...

*

*

*

مقداری طناب در خانه است...می آیی طناب بازی یا گره اش بزنم به سقف...

*
*
*

سینمای ذهنم امشب هم همان فیلم همیشگی را پخش کرد:

خاطرات بودنت...

*
*
*

تشنگی بهانه بود!!!

من آب را با لیوان تو می خواستم...

*
*
*

خدایا امروز را مهمان من باش؛به صرف یک فنجان

قهوه ی تلخ...

وقتش رسیده طعم دنیایت را بچشی...

*
*
*

حالم حال بچه ای ست که با ذوق به کوچه رفت...

ولی هیچکس بازی اش نداد...

*
*
*

حسرت هایم را امشب می گذارم پشت در؛؛؛

بیچاره رفتگر...

*
*
*

خدایا دستانی را در دستانم قرار بده که پاهایش با دیگری پیش نرود...

*
*
*

خیانت است یا عدالت؟؟؟

نوشتن *دوستت دارم* و فرستادن برای دو نفر...

*
*
*

این روزها دل گرمی میخواهم وگرنه چیزی که زیاد است سرگرمی...

*
*
*

همه ی لرزش دست ودلم از آن بود که عشق از دستم برود که رفت...

*
*
*

حوا که بغض کند حتی خدا هم که سیب بیاورد،،،

چیزی به جز آغوش آدم ساکتش نمی کند...

*
*
*

سنگین کام می گیری مرد!!!

در این سرمای بی رحم به یاد کدام کس خاطراتت را دود میکنی؟؟؟

*
*
*

بگذار توی همین یک جمله دوباره عاشق هم باشیم؛

من نامت را صدا میزنم،

تو بگو:جانم...

*
*
*

حسادت نکن این که بعد از تو در بر گرفته ام...

زانوی غم است...

*
*
*

تنهایی چیزهای زیادی به انسان می آموزد...

اما تو نرو بگذار من نادان بمانم...

*
*
*

بسلامتی رفیقی که یه روزی میاد سر خاکم ومن نمیتونم جلوی پاش بلند شم،،،

اما خیالم راحته که اون روز خاک زیر پاشم...

*
*
*

گهگاهی یادم کن!!!

نترس تنهایی ام واگیر ندارد...

*
*
*
پست چی حواس پرت نامه های تورا به خانه ی همسایه می اندازد،،،

وگرنه محال است فراموشم کرده باشی...

*
*
*

رفته بودم دلش را به دست بیاورم...

دلم را از دست دادم...

*
*
*

دستهایم به آرزوهایم نرسید،آنها بسیار دورند

اما درخت سبز صبرم میگوید:

امیدی هست!

دعایی هست!

خدایی هست!

*
*
*

عذاب یعنی اونکه دوسش داری کنارت بشینه و از اونکه دوسش داره واست بگه...

*
*
*

ابرها نبارید!!!

من دریا را به پایش ریختم...برنگشت...

*

*

*

بیزارم از زبانم وقتی حرف دلم را به تو نمیگوید...

*
*
*

همه چیز باتو شروع شد اما هیچ چیز بدون تو تمام نمی شود حتی این دلتنگی های من...

*
*
*

دلتنگی ام برایت به اندازه ی مادریست که آخرین سرباز برگشته از جنگ پسرش نبود...

*
*
*

افسانه ها را رها کن!!!

دوری و دوستی کدام است؟؟؟

فاصله هایند که عشق ها را می بلعند،،،

من اگر نباشم دیگری جایم را پر می کند!!!

به همین سادگی...

*
*
*

خنک شدی؟؟؟

اما من هنوز داغم از رفتنت در این گرمای بی حم...

*
*
*

منتظر خداحافظیه من نباش!!!

من هرکه را به خدا سپردم سر از آغوش دیگری درآورد...

*
*
*
خیانت یعنی کسی رو نخوای ولی وانمود کنی که دوسش داری...

*
*
*

خطش را عوض کرد!!!

من ماندم و دوستت دارم هایی که هرکز تحویل داده نشد...

*
*
*

بیا حواس تقدیر را پرت کنیم،،،

تو صدایش کن؛؛؛

من دزدکی فاصله ها را بر میدارم...

*
*
*

ساده لوح بودن از اونجایی شروع میشه که میگی:

این یکی با بقیه فرق داره...

*
*
*

بسلامتی آدمایی که وقتی میفهمن دوسشون داری بازم آدم میمونن...

*
*
*

نه چتر داشت، نه چمدان، نه روزنامه...

عاشقش شدم از کجا می فهمیدم مسافره؟؟؟...

*
*
*

موضوع انشا:

تابستان خود را چگونه گذراندید؟

به نام خدا

فرسنگ ها دور از آغوشش...

*
*
*

میترسم از اینکه یک روزی،یک جایی، من وتو خیلی دور از هم شب در آغوش یک غریبه بی قرار هم باشیم...

*
*
*

تنهایی یعنی با تمام وجود بهش بگی دوسش داری ولی اون بخاطر یکی دیگه بگه:

بی خیال آشنایی من وتو اشتباه بود...

*
*
*

هیچگاه فکر نمی کردم که اینقدر گران قیمت باشم...

به هرکس رسیدم مرا فروخت...

*
*
*

تنهایی ام را گردنت نمی اندازم،،،

گردنت تاب این همه سنگینی را ندارد...

*
*
*

خیانت را معلم به ما یاد داد،آنجا که گفت:

جای خالی را باید پر کرد...

*
*
*

لالایی را من برایش خواندم ولی در آغوش دیگری خوابش برد...

*
*
*

کبریت لازم نیست،،،

همین که دردهایم را برای سیگارم بگویم آتش میگیرد...

*
*
*

ادعای رفاقت میکرد...

دوستی اش را چشیدم؛؛؛طعم کشک میداد...

*
*
*

دیگه بهش فکر نمیکنم،،،گناه است چشم داشتن به مال غریبه ها...

*
*
*

چه خیانت قشنگی:

تهیه کننده: دوستم

کارگردان: عشقم...

*
*
*

موقع رفتن گفت: بعدا میبینمت!

الان یکسال است که رفته!!!

راستی بعدا چندمین روز تقویم است؟؟؟...

*
*
*

رفتنت،

نبودنت،

نامردیت،

هیچ کدوم نه اذیتم کرد نه واسم سوال شد!

فقط یه بغض داره خفم میکنه!!!

چجوری نگات کرد که تنهام گذاشتی؟؟؟...

*
*
*

برای دردهایم نشانه میگذارم تا یادم بماند کجا دست خدا را رها کردم...

*
*
*

سنگین است تکلیف بی تو بودن!!!

تو آسوده بخواب من مشق گریه هاهم مانده است...

*
*
*

مشتی از خاک بر میدارم...

شاید این همان نیمه ی گمشده ی من باشد که خدا یادش رفته خلقش کند...

*
*
*
چه زیبا می گفت مترسک:

وقتی نمی شود رفت همین یک پا هم اضافی ست...

*
*
*

هرگاه از شدت تنهایی به سرم هوس اعتمادی دوباره میزند خنجر خیانت را که در قلبم فرو رفته در می آورم اندکی نمک بر رویش می پاشم،میبوسمش و دوباره سر جایش میگذارم!!!

به آن لعنتی بگویید:

خیالش تخت من هنوز به خنجرش هم وفادارم...

*
*
*

لعنت به تمام کسانی که تو نیستند ولی عطر تو را می زنند...

*
*
*

قدش به عشق نمی رسید،،،

غرورم را زیر پایش گذاشتم باز هم نرسید...

*
*
*

خوش به حالت آدم تو بودی و حوا،،،

کسی نبود که حوایت را هوایی کند...

*
*
*

اگر میبینی هنوز تنهام به خاطر عشق تو نیست،،،

من فقط میترسم؛؛؛

میترسم که همه مثل تو باشند...

*
*
*

یادت برایم همانند قصه ی سیگار پیرمردی ست که سالهاست میگوید نخ آخر است...

*
*
*

خدایا کدامین پل در کجای دنیا شکسته است که هیچکس به خانه ی آرزوهایش نمیرسد...

*
*
*

9/6/1392

 

 

 

 

 

شنبه 9 شهريور 1392برچسب:,

|
 
از راهی دور...

از راهی دور...

دیده ام سوی دیار تو ودر کف تو

از تو دیگر نه پیامی نه نشانی

نه به ره پرتو مهتاب امیدی

نه به دل سایه ای از راز نهانی

دشت تف کرده و بر خویش ندیده

نم نم بوسه ی باران بهاران

جاده ای گم شده در دامن ظلمت

خالی از ضربه ی پاهای سواران

تو به کس مهر نبندی مگر آن دم

که ز خود رفته در آغوش تو باشد

لیک چون حلقه ی بازو بگشایی

خوب دانم که فراموش تو باشد

تو به من دل نسپردی که چو آتش

پیکرت را ز عطش سوخته بودم

من که در مکتب رویایی زهره

رسم افسونگری آموخته بودم

بر تو چون ساحل آغوش گشودم

در دلم بود که دلدار تو باشم

وای بر من که ندانستم از اول

*روزی آید که دل آزار تو باشم*

بعد از این از تو دگر هیچ نخواهم

نه درودی، نه پیامی، نه نشانی

ره خود گیرم و ره بر تو گشایم

زان که دیگر تو نه آنی، تو نه آنی...

 

شنبه

2/6/1392

چهار شنبه 6 شهريور 1392برچسب:,

|
 
آرزو...

به نام خدا...

کاش بر ساحل رودی خاموش

عطر مرموز گیاهی بودم

چو بر آنجا گذرت می افتاد

به سراپای تو لب می سودم

کاش چون نای شبان میخواندم

به نوای دل دیوانه ی تو

خفته بر هودج مواج نسیم

میگذشتم ز در خانه ی تو

کاش چون پرتو خورشید بهار

سحر از پنجره می تابیدم

از پس پرده ی لرزان حریر

رنگ چشمان تو را می دیدم

کاش در بزم فروزنده ی تو

خنده ی جام شرابی بودم

کاش در نیمه شبی درد آلود

سستی و مستی خوابی بودم

کاش چون آیینه روشن میشد

دلم از نقش تو و خنده ی تو

صبحگاهان به تنم می لغزید

گرمی دست نوازنده ی تو

کاش چون برگ خزان رقص مرا

نیمه شب ماه تماشا می کرد

در دل باغچه ی خانه ی تو

شور من ولوله برپا می کرد

کاش چون یاد دل انگیز زنی

می خزیدم به دلت پر تشویش

ناگهان چشم تو را می دیدم

خیره بر جلوه ی زیبایی خویش

کاش در بستر تنهایی تو

پیکرم شمع گنه می افروخت

زین گنه کاری شیرین میسوخت

ریشه ی زهد من و حسرت تو

کاش از شاخه ی سرسبز حیات

گل اندوه مرا می چیدی

کاش در شعر من ای مایه ی عمر

شعله ی راز مرا می دیدی...

 

شنبه

2/6/1392

 

چهار شنبه 6 شهريور 1392برچسب:,

|
 


به وبلاگ من خوش آمدید


 

راضیه

 


تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان به یاد چشمان عاشق... و آدرس raziyeh0072.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





جی پی اس موتور
جی پی اس مخفی خودرو

 

 

رویای من...
وعده ی ما لب دریا...
برای تو2
برای تو...
پاییز...
بعدها...
sms bazar...
از راهی دور...
آرزو...
آمدی...
عطر تو را تلاوت میکنم...
من و او...
شنیده ام...
نامه...
نرو...
حرفای دلم...
نیمکت...
نمیدونم...
عصر ما...
بهونه...

 

 

RSS 2.0

فال حافظ

قالب های نازترین

جوک و اس ام اس

جدید ترین سایت عکس

زیباترین سایت ایرانی

نازترین عکسهای ایرانی

بهترین سرویس وبلاگ دهی



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 1
بازدید هفته : 3
بازدید ماه : 4
بازدید کل : 481
تعداد مطالب : 24
تعداد نظرات : 71
تعداد آنلاین : 1

Alternative content